آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان من،دختر بابام ((ایرانی زانو نمی زند حتی اگر سقف اسمان از او کوتاه تر باشد)) از دلنوشته های پروفسور حسابی
بازی روزگار را نمی فهمم! داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند، همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم، انسان عاشق زیبایی نمی شود، ... چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : فرشته
روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا دانشجویانش را به مبارزه بطلبد. او پرسید: `آیا خداوند هر چیزی را که وجود دارد، آفریده است؟` استاد پرسید: "هر چیزی را؟"
چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : فرشته
۱-در مقابل آینه بایستید و از خود تعریف کنید: این کار در کسب اعتماد به نفس، بسیار مؤثر است. هر روز صبح چند دقیقه این کار را انجام دهید. سعی کنید هنگام نگاه کردن در آینه به موارد مثبت چهره خود نگاه کرده و از آن تعریف کنید. ۲- در حال زندگی کنید: اگر در حال زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه نمایید، فردای شما هم تضمین خواهد شد. چرا که فردای شما محصول عملکرد صحیح امروز شما است. اگر عمر خود را در حسرت دیروز با نگرانی فردا سپری کنید، لحظهها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز میباشد. ۳- دست دادن خودرا محکمتر کنید: به اصطلاح شل و وارفته دست ندهید، به خصوص اگر نظامی هستید، محکم و قدرتمند دست بدهید و همچنین گرم و صمیمانه. ۴- به موفقیتهای خود نگاهی بیندازید: از موفقیتهایی که تاکنون داشتهاید، برای خود لیست تهیه کرده و همراه خود داشته باشید و هرگاه احساس عدم اعتماد به نفس کردید، نگاهی به آن بیندازید. ۵- به خودتان تبریک بگویید: حتی از گفتن جملههایی مانند شب بخیر و دوستت دارم به خود امتناع نورزید. حتی برای خود جشن تولد بگیرید و در کل به خودتان برسید.
چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : فرشته
حقيقتي کوچک براي آناني که مي خواهند زندگي خود را 100% بسازند!!! اگر A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z برابر باشد با 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 (تلاش سخت) Hard work H+A+R+D+W+O+ R+K 8+1+18+4+23+ 15+18+11= 98% * (دانش) Knowledge K+N+O+W+L+E+ D+G+E 11+14+15+23+ 12+5+4+7+ 5=96% * (عشق) Love L+O+V+E 12+15+22+5=54% * خيلي از ما فکر ميکرديم اينها مهمترين باشند مگه نه؟!!! پس چه چيز 100% را ميسازد؟؟؟ ...
چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : فرشته
1- بعضي از مردم به خاطر گذشتهشان، تحصيلاتشان و... موفق نيستند. هيچ كس نميتواند موفق باشد مگر بخواهد و سپس براي بدست آوردنش بكوشد. 2- افراد موفق اشتباه نميكنند. آنها هم مثل ما اشتباه ميكنند فقط اشتباهشان را تكرار نميكنند. 3- براي موفق شدن بايد 60 (70، 80، 90 و...) ساعت در هفته كار كرد. موفقيت به «زياد» انجام دادن كاري ربط ندارد، بلكه بيشتر به «درست» انجام دادن آن ربط دارد. 4- فقط اگر قواعد خاصي را اجرا كنيم موفق ميشويم. چه كسي قواعد را به وجود ميآورد؟ موقعيتها متفاوتند. گاهي لازم است از قواعد خاصي پيروي كنيم و گاهي نيز بايد قواعد ساخته خودمان را بكار بنديم.
چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : فرشته
چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : فرشته
۱- آلبرت انیشتن: در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!
۲- توماس ادیسون: که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد و پنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!
۳- بتهون: معلم او می گفت در طول زندگیش "اوچیزی یاد نخواهد گرفت”.
۴- پیکاسو: یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!
۵- هیلتون: که مالک بیش از ۳۰۰ هتل در سرتاسر دنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالنها و هتل ها را طی بکشد!
۶- جیمز وات: که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!
۷- امیل زولا: نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!
۸- ناپلئون بنا پارت: مدرسه خود را با رتبه ۴۲ به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!
۹- لویی پاستور: در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین ۲۲ نفر رتبه ۲۲ را کسب کرد!
منبع : fullnet.ir
چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : فرشته
زندگی در بهترین حالت خود، آشفته و پرهرج و مرج است. همه ما همیشه در عجله هستیم، چند کار را به طور همزمان انجام می دهیم و سعی می کنیم برای همه آدم ها همه کار بکنیم و ندرتاً وقت کافی برای خودمان می گذاریم. همه ما در جستجوی آرامشیم اما معمولاً آنچه که لازمه دستیابی به آن است را انجام نمی دهیم و دنبال راه هایی برای به دست آوردن آرامش می رویم که فقط هرج و مرج زندگیمان را بیشتر می کنند. در این مقاله راه های ساده ای برای ایجاد آرامش در زندگی به شما دوستان پیشنهاد می کنیم. ادامه دارد
چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : فرشته
پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم... ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم. سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود... اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم. می دونستیم بچه دار نمی شیم. ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از ماست. اولاش نمی خواستیم بدونیم. با خودمون می گفتیم، عشقمون واسه یه زندگی رویایی کافیه. بچه می خوایم چی کار؟ اما در واقع خودمونو گول می زدیم. هم من هم اون، چون هر دومون عاشق بچه بودیم. تا اینکه یه روز؛ علی نشست رو به رومو گفت: اگه مشکل از من باشه، تو چی کار می کنی؟ فکر نکردم تا شک کنه که دوسش ندارم. خیلی سریع بهش گفتم : من حاضرم به خاطر تو روی همه چی خط سیاه بکشم. علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد. گفتم: تو چی؟ گفت: من؟ گفتم: آره... اگه مشکل از من باشه... تو چی کار می کنی؟ برگشت و زل زد به چشامو گفت:... (حتما ادامه این داستان رو بخوتید)
چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : فرشته
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود. یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند . مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟ دوستت احتمالا مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی حرف های مافوق اثری نداشت، سرباز به نجات دوستش رفت. به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند افسر مافوق به سراغ آن ها رفت، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه، دوستت مرده! خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی منظورت چیه که ارزشش را داشت!؟ می شه بگی؟
جسارت داشته باش و هرآن چه را قلبت می گوید انجام بده اگر به پیام قلبت گوش نکنی، ممکن است بعد ها در زندگی دچار پشیمانی شوی
چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : فرشته
![]() ![]() |